فیلم فروشنده مهمترین فیلم امسال سینمای ایران است، دغدغههایی را که اصغر فرهادی در فیلمهای گذشتهاش به آنها پرداخته در خود دارد و در عین حال تجربهی تازهای برای او به آمار میرود. با نقد فروشنده به اتفاق همراه ما باشید.
عطش دوباره دیدن فروشنده فقط چند ساعت بعد از تماشای فیلم متعلق به حسهایی نیست که بعد از رویت هر فیلمی به شما دست دهد. اینکه تا واپسین اسم تیتراژ پایانی روی صندلی بنشینید و فریم به فریم فیلم را در ذهنتان بازبینی کنید کار هر فیلمی دست کم در سینمای ایران نیست. فرهادی فیلمی ساخته که با کارهای گذشتهاش فرق دارد چون در سکانسهای پایانیاش تعلیقی خلق میکند که ناخودآگاه به تک تک حرکات کاراکترها بازتاب پرتو میدهید و ضربان قلبتان را محکمتر از حالت طبیعی حس میکنید. فروشنده سعی فرهادی برای ساخت فیلمی در فضای تنشزا، رازآلود و نامطمئن است؛ از همان سکانس افتتاحیه که طولانیترین تکپلان فرهادی در فیلموگرافیاش است گرفته لغایت سکانسهای پایانی که به رسم سبک او بدون یک نت موسیقی چنان فضایی به هستی میآورد که چشم به پرده میدوزید و منتظرید انفجاری رخ دهد پرتو از تجربهای متفاوت میدهد. فیلم اما همان مضامین یادبود ها ماضی را در خود دارد و مفتوح هم با شخصیتهای مرددی طرف هستیم که باید در سختترین لحظات تصمیم بگیرند، به ارزشهای اخلاقی پایبند باشند و رهسپار برای خلاصی بیابند.